کتاب پیرمرد و دریا

اثر ارنست همینگوی از انتشارات افق - مترجم: نازی عظیما-داستان ماجرایی

رمان پیرمرد و دریا یکی از مشهورترین رمان‌های ارنست همینگوی است؛ داستان این رمان درباره یک پیرمرد ماهیگیر است و داستان بزرگترین صید او را روایت می‌کند. وقایع و اتفاق‌هایی که در این رمان رخ می‌دهد همگی ساده و باورپذیر هستند که این از نکات مثبت این رمان است. ارنست همینگوی در رمان پیرمرد و دریا، پیروزی و شکست را به صورت واقع‌گرایانه‌ای ترسیم می‌کند که این امر باعث جذابیت این رمان شده است.


خرید کتاب پیرمرد و دریا
جستجوی کتاب پیرمرد و دریا در گودریدز

معرفی کتاب پیرمرد و دریا از نگاه کاربران
خیلى خیلى وقت پیش، زمانى كه هنوز نوجوانى بودم، داستانى نوشتم به تقلید از پیرمرد و دریاى همینگوى، ولى با لحنى به مقتضاى سنم، رمانتیك و شاعرانه. داستان ماجراى پیرمردى ست كه از این كه سیرى و گرسنگى خود و خانواده اش به دست بازى هاى دریا باشد، به تنگ آمده. روزى، پس از چهار ماه بدون صید ماندن، چهار ماه گرسنگى، تورش را بر مى دارد و مى رود تا صید اصلى را به تور بیندازد. نه ماهى هاى كوچك، نه نهنگ هاى بزرگ، خود خود دریا را.

خانواده اش از این جنون به وحشت مى افتند و مى خواهند متوقفش كنند، مى گویند: اراده ى انسان حدى دارد و هر چیزى را نمى توان به دست آورد. مى گویند: آن ها به همین اندك راضى و قانعند. خیلى چیزهاى دیگر هم مى گویند. ولى پیرمرد همه را پس مى زند و راهى دریا مى شود.
دریا نخست ریشخندش مى كند و آشغال به تورش مى اندازد. پیرمرد از اراده اش بر نمى گردد. دریا با بى اعتنایى چند ماهى به تورش مى اندازد كه برود رد كارش. پیرمرد ماهى ها را بر مى گرداند و باز تور مى اندازد. دریا مى لرزد و نهنگى برایش مى فرستد. پیرمرد نگاهش هم نمى كند و باز تور مى اندازد. دریا خشمگین مى شود، موج از پى موج مى فرستد براى واژگونى این بر هم زننده ى نظم آفرینش. پیرمرد، مصمم تور مى اندازد و تور مى اندازد و تور مى اندازد.

سال ها گذشته و هنوز پایان مناسبى براى این داستان به ذهنم نرسیده. در یك روایت پیرمرد غرق مى شود و دریا تا همیشه از گرسنگان تور به دست مى ترسد.
در یك روایت پیرمرد با اراده اش چنان تركى به نظم آفرینش مى اندازد كه بلور شكست ناپذیر كیهان به كل مى شكند و در هم فرو مى ریزد و هر تكه ى آن به گوشه اى از دریاى عدم پرتاب مى شود.
روایت هاى دیگرى هم هست. اما در هیچ یك پیرمرد موفق نمى شود دریا را به تور بیندازد، و در هیچ یك دریا موفق نمى شود پیرمرد را از اراده اش برگرداند. این دو در همه ى روایت ها، چون دو جنگجوى آشتى ناپذیر خصم ابدى یكدیگر باقى مى مانند.

مشاهده لینک اصلی
521. The Old Man and The Sea, Ernest Hemingway
مرد پیر و دریا - پیرمرد و دریا - ارنست همینگوی (نگاه) ادبیات
عنوان: مرد پیر و دریا؛ نویسنده: ارنست همینگوی؛ مترجم: م.خ. یحیوی؛ تهران، کانون معرفت، 1331، در 176 ص؛ چاپ دیگر: 1340؛
مترجم: سعیدی، تهران، نشر شهریار، ؟؟، در 175 ص؛
مترجم: رضا مرعشی، تهران، معراجی، ؟؟، در 128 ص؛
عنوان: پیرمرد و دریا؛ نویسنده: ارنست همینگوی؛ مترجم: نازی عظیما؛ تهران، امیرکبیر، 1354، در 151 ص؛ چاپ سوم 1388، چاپ دیگر: تهران، افق، 1389، در 158 ص؛ شابک: 9789643696108؛ چاپ چهارم 1391؛
عنوان: پیرمرد و دریا؛ نویسنده: ارنست همینگوی؛ مترجم: نجف دریابندری؛ تهران، خوارزمی، 1363، در 145 ص؛ ویرایش دوم 1372: در 224 ص؛ چاپ سوم 1385؛ چاپ چهارم 1389؛ در 222 ص؛ شابک: 9789644870729؛ چاپ پنجم 1392؛
شرح تلاش‌های یک ماهیگیر پیر کوبایی به نام سانتیاگو ست که 84 روز است یک ماهی هم نگرفته، اینبار در دل دریاهای دور، برای به دام انداختن یک نیزه‌ ماهی بسیار بزرگ، با آن وارد مبارزه ی مرگ و زندگی می‌شود. و ... نوشتن این کتاب یکی از دلایل اهدای جایزه ی ادبی نوبل سال 1954 به ارنست همینگوی بوده‌ است. شخصیت «پیرمرد» در داستان «پیرمرد و دریا» دست کم در برخی موارد، برگرفته از شخصیت واقعی یک ماهیگیر کوبایی به نام «گرگوریو فوئنتس» بوده‌ است، که همینگوی ایشان را برای نگهداری از قایق خویش به نام «پیلار»، در کوبا استخدام کرده بود
ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
بدترین کتاب همیشه. فقط ماهی لعنتی را باز کنید. فاک.

مشاهده لینک اصلی
ای خداوند مهربان من بهشتی خط خود را قطع کنید، قایق خود را فرود آورید و به مک دونالد بروید! همانطور که در مورد Gatsby بزرگ است، من این کتاب را درک می کنم. بله، من می دانم که نوشتن نویسندگان آمریکایی را تغییر داد. من همچنین درک می کنم که این ایده ی مضحک آمریکایی را جشن می گیرد که شما تنها یک مرد واقعی هستید اگر شما چیزی را به طور کامل هدف نهایی انجام داده اید، اما واقعا خطرناک است، در تلاش برای ساختن خودتان مانند گاو با بزرگترین تجهیزات جنسی. بیش از آن، در حال حاضر! به خانه بروید و یخچال را تمیز کنید، یا پرده ها را بشویید، یا زیرمجموعه خلاء. بچه های خود را از مدرسه انتخاب کنید و یا خرید سینه بند دختر خود را. که من را تحت تأثیر قرار می دهد بیش از حد گنگ به قطع خط ماهیگیری خود را؟ نه همسر من انتخاب می شود ... تنها نقطه روشن در مورد این کتاب این است که اگر شما آن را در یک سطح استعاری فکر می کنم: یک نقطه وجود دارد که در آن همه ما باید دندان های خود را قرص و نگه داشتن در مواجهه با ناامیدی. این تعریف زندگی است. با این حال، اگر این نکته باشد، پس از آن، وضعیت نقشه باید یکی از ضروریات باشد (مانند خرابکاری در زندگی پی)، به جای استبداد. ************ از زمانی که من نوشتم این بررسی، و بسیاری از گمانه زنی های سرگرم کننده در نظرات مردم متصل است. باید بگویم، آنها مرا ترک می کنند. کلمه نهایی من در مورد بررسی Goodreads (و یا در هر نقطه)؛ یکی از مهمترین عناصر خواندن این است که اجازه می دهد هر یک از ما به نحوی که ما نیاز داریم بدون قضاوت واکنش نشان دهند، همانطور که کتاب را تجربه می کنیم، واکنش نشان می دهیم. این است که چگونه به پیرمرد و دریا واکنش نشان دادم. همینگوی مرده است، یا من فکر نمیکنم که چنین پیشنهادی داشته باشم. من نمی دونم، من می فهمم که همه ما به اهداف زندگی نیاز داریم، و برای مدت زمان طولانی ازدواج کردیم. حالا یک نفس عمیق بکشید و لبخند بزنید زندگی بیش از حد کوتاه است که در مورد چیزهای پیکایون مانند این نگران باشید.

مشاهده لینک اصلی
من بسیار اولین بار خواندن پاپا و من آن را کاملا دوست داشتم. گاهی اوقات تجربه شما با یک کتاب می تواند توسط بسیاری از موارد فراتر از روایت انجام شود، و من فکر می کنم که قطعا این مورد در اینجا است. در حالی که معتقدم که این داستان را بدون توجه به این موضوع دوست داشتم، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که ستارگان خود را به طور کامل به این موضوع منحصر به فرد برای من خوانده اند. من توضیح می دهم ... سال گذشته من در ناپا با همسرم و دو نفر از بهترین دوستان ما جشن می گیرند (آه جادو !!) تولد 40 سالگی. این بخش دوم اکتبر بود (در پایان دوره برداشت) و آب و هوا کامل بود ... DUH، آن Napa. ما در پناهگاه ناپا مورد علاقه مان، Villagio Inn و Spa بودیم. اگر چه گران قیمت است، Vellagio فقط در مورد کامل است، در مرکز آن قرار گرفته است، با اتاق های شگفت انگیز، و یکی از بهترین صبحانه در جهان منتشر شده است ... هی، زمانی که شما بیرون رفتن از نوشیدن در تمام طول روز، مهم است که بار در مواد غذایی به از مشکلات مربوط به الکل اجتناب کنید قبل از اینکه بیرون بیایید و تمام روز را بخورید صبحانه خوبی بزنید ... آن را عملی می نامید. صحبت از نوشیدن در تمام طول روز، ما فقط از یک تور بسیار جذاب از قلعه دی Amarossa کارخانه شراب که من، من قلبی شما نیست، یک قلعه واقعی در وسط ناپا، کالیفرنیا ... با کامل MEGA DINING HALL ... و یک قتل عام \"... یقه، یک قفسه، Iron Maiden و بعضی از دستگاه هایی که من فقط به آن نگاه می کردم. ... به هر حال، ما به اتاق برگشتیم و چندین ساعت برای استراحت در انتظار رزروای دیرین بودیم. خوب، من همه چیز و همه چیز را تمام نمی کنم، در حالی که همسر من یک چرت زدن (سبک وزن که او است)، تصمیم گرفتم چیزی را که نسبتا کوتاه به نظر می رسید پیدا کنم. من این داستان را انتخاب می کنم چون تنها 100 صفحه طول داشت (یا کمتر از 3 ساعت از طریق صدا) و به نظر می رسید که زمان اختصاص دادن من کاملا مناسب است. بنابراین، احساس کمی وزوز و در یک حالت عالی، با وجود تفکر (من 40 ساله بودم برای گریه کردن با صدای بلند)، من خودم ریخته یک لیوان شراب (خاموش و من را محاکمه)، رفت و در بالکن خارج از ما نشسته اتاق و با شروع خورشید شروع به گوش دادن به نسخه صوتی این داستان کرد. خوب، این داستان به من زل زده بود و من را از اولین حرف هایش مشتعل و اسیر کرده بود: «او مرد قدیمی بود که تنها در یک اسکایپ در جریان خلیج فارس مشغول ماهیگیری بود و اکنون بدون اینکه ماهی بگیرد، هشتاد و چهار روز رفته بود. â € به هر حال، در حال حاضر زمان خوبی خواهد بود برای اشاره به آن که نسخه صوتی من به گوش دادن به توسط دونالد Sutherland خوانده شده بود، و ازدواج داستان با Sutherland روایت کامل هیچ چیز از جادویی بود. به نظر من این نسخه تنها کتاب صوتی است که باید فروخته شود. همانطور که بسیاری گفته اند (و تقریبا بسیاری از آنها شکایت کرده اند)، این به طرق مختلفی یک داستان ساده در مورد یک ماهیگیر قدیمی کوبایی به نام سانتیاگو است که ماهیگیری ناگوار را (یعنی 84 روز) داشته است. @ همه چیز در مورد او قدیمی بود به جز چشم او و آنها همان رنگ به عنوان دریا بودند و شاد و undefeated بود. @ تلاش برای تغییر شانس خود را، او تصمیم به گرفتن skiff بیشتر از او تا کنون رفته است قبل از @ بیش از همه مردم جهان. در نهایت، او بزرگترین مارلین است که تا به حال دیده می شود و بزرگترین روایت جزئیات مبارزه حماسی خود را به حلقه در ماهی و بازگشت به ساحل. بله، یک داستان ساده و همینگویی از پروس های پراکنده و مستقیم استفاده می کند ... و با آنها ویران می کند. قوی ترین احساسات، احساسات و مبارزاتی که مردم تجربه می کنند اغلب به پایه های اصلی و مهم ترین جنبه های آن بستگی دارد. احساس وابستگی فوری به داستان داشتم و عمیقا تحت تأثیر قدرت محرمانه و در عین حال قابل لمس روایت قرار گرفتم. پیام طولانی تر که من از داستان دور کردم این بود که، با وجود بسیاری از سختی های صورت Santiago، و محاکمات تیتانیایی که در دریای آزاد به وجود می آید، من بارها و بارها احساس می کردم که به نظر من دلمشغولی یا حسرت برای او در هر مسیر. در اینجا کسی بود که آنچه را که دوست دارد انجام دهد، آنچه که در زندگی به او می دهد، و با تلاش های آهن برای رسیدن به هدف خود، تلاش می کند. مبارزه سخت است، دشوار است، اما این است که او چه کسی است و چه چیزی را در زندگی اش به او می بخشد. همه احساس می کردم تحسین غریب برای این مرد بود. من این برانگیختن و تأیید قدرتمندی از آنچه که واقعا در زندگی مهم است، یافتم. @ اما مرد برای شکست دادن ساخته نشده است. یک مرد می تواند نابود شود، اما شکست نزده است. @ این بود که من در آن محیط بودم، خلق و خوی من بود، شراب من نوشیدن، روایت شگفت انگیز و یا قدرت از کلمات خود، در پایان نتیجه یکسان بود . من احساس خجالتی کردم، و برای آن می گویم از شما سپاسگزارم â € œPapaâ € هر جا که هستید! این اساسا این است، اما من می خواستم شما را با خط مورد علاقه خود از داستان ترک کنم، که من فکر می کنم تمام چیزهایی را که هیمینگوی برای رسیدن به داستان خود انجام می دهد را پوشش می دهد. @ و آن چه شما را ضرب و شتم کرد، فکر کرد. هیچوقت، با صدای بلند گفت: من بیش از حد دور رفتم @ ستاره 5.0 و یکی از من â € œAll Time @ علاقه مندی ها. بالاترین توصیه های احتمالی !!

مشاهده لینک اصلی
من این را به عنوان یک مرد جوان مطالعه کردم و ناامید شدم. این برای من کار نمی کرد من فکر کردم که این یک پیرمرد دیوانه بود که از رزرو خارج شد و با یک ماهی بی گناه مبارزه کرد و در مورد نیویورک یانکیس صحبت کرد (من می خواهم بزرگ ماهیگیری DiMaggio را بگیرم ... آنها می گویند پدرش یک ماهیگیر بود ... @) بعد از گذشت چند سال، دوباره آن را برداشت کردم و آن را باور نکردنی دانستم. یک داستان ساده است. یک پیرمرد، سانتیاگو، یک ماهیگیر در دوران سخت است. او توسط یک پسر جوان، مانولین، که دیگر بر روی قایق خود کار نمی کند، مراقبت می کند. سانتیاگو به خلیج فارس می رود و با یک مارلین غول پیکر مبارزه می کند. آنچه که در ادامه می آید، یک آرزو رویا، مدیتیشن جریان آگاهانه است، زیرا پیرمرد با قدرت و شوخ طبعی با ماهی بزرگ برخورد می کند. پس از 84 روز بدون ماهی، سانتیاگو اسکایف خود را به دریا می برد. او خط خود را می کشد و مارلین را می کشد. او نمیتواند آن را بکشد، بنابراین او خط را نگه می دارد، شروع به عقب و جلو می کند: زمانی که مارلین اجرا می شود، او خط خط را می دهد؛ وقتی مارلین هنوز است، خط را می کشد. دست های قدیمی مرد توسط طناب بریده می شوند. عضلاتش فشار می آورند. او غذا یا آب ندارد با این حال او نمی افتد وسواس شنیده شده است از سایه های موبی دیک، به جز در پایان این رمان، من احساس نیاز به حفاری Melville و او را در جمجمه من: من هرگز از این ماهی دیده یا شنیده نمی شود. اما من باید او را بکشم. من خوشحالم که مجبور نیستیم ستاره ها را بکشیم. تصور کنید اگر هر روز یک مرد باید سعی کند ماه را بکشد، فکر کرد. ماه از بین می رود . . . سپس او برای ماهی های بزرگ که چیزی برای خوردن ندارند متاسف است و عزم او برای کشتن او هرگز برای غم و اندوه او برای او آرام نگرفت. . . . هیچ کس ارزشش را نداشته باشد که از شیوه رفتار و کرامت انسانی وی بخورد. من فکر می کنم این چیزها را درک نمی کنم. اما خوب است که ما مجبور نیستیم کشتن خورشید، ماه یا ستارگان را بکشیم. این به اندازه کافی است که در دریا زندگی کنیم و برادران واقعی ما را بکشیم. در نهایت مارلین در داخل کشته می شود و کشته می شود. پیرمرد او را به قایق متصل می کند و به سمت ساحل می رود. البته، مارلین خون را چک می کند، بنابراین اگر شما زخم ها را دیده اید و یا جیمز و هلو غول پیکر را می خوانید، می توانید تصور کنید که آرزوهایش برای رسیدن به آن بزرگ با این ماهی، احتمالا نمی رود. سن شما چیزهای زیادی را یاد می دهد. شما متوجه شدید که فرد ممکن است فردی باشد که فکر می کنید فرزندتان باشد. روزها، شما شروع به از دست دادن بیشتر و به دست آوردن کمتر. من در مورد این فکر کردم به عنوان من در مورد پیرمرد فکر می کنم، مانند شبح Dylan توماس در برابر شب عروسی؛ یک پیرمرد نزدیک به پایان روزهای خود در برابر طبیعت، زمان، مرگ، ماهی، که همه چیز را در یک مبارزه آب و هوایی در دریاهای آزاد جوش می دهد، مبارزه می کند. در نهایت، او موفق نشد، حداقل به نحوی که پیش بینی شده بود، موفق نشد، اما او به طرز بی نظیر پیروز شد. او فکر کرد که شما ماهی را فقط برای زنده نگه داشتن و فروش مواد غذایی به قتل رساندید. او را برای غرور به قتل رساندید و چون ماهیگیر هستید. وقتی او زنده بود، شما او را دوست داشتید و بعد او را دوست داشتید. اگر او را دوست داشته باشید گناه نیست که او را بکشید. یا بیشتر است؟

مشاهده لینک اصلی
@ هیچ نمادی نیست. دریا دریا است پیر مرد قدیمی است. پسر پسر است و ماهی یک ماهی است. کوسه ها همه کوسه ها بهتر و بدتر نیستند. همه نمادهای که مردم می گویند گه است. چیزی که فراتر از آن چیزی است که شما میدانید فراتر از آن زمانی است که می دانید. @ Ernest Himingway

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب پیرمرد و دریا


 کتاب تنها کسی که باقی ماند
 کتاب تو خواب میکائیل هستی
 کتاب پرونده ی قتل مرموز یک (یا دو) خفاش جوان
 کتاب ویزی ویگ پشمالوی فضایی
 کتاب شبکه ی جهانی جاسوسان 4
 کتاب حمله ی هیبی جیبی ها