کتاب در راه

اثر جک کروآک از انتشارات نشر چشمه - مترجم: احسان نوروزی-داستان ماجرایی

باهم تو خیابان ول گشتند و به همه‌ی قضایای قدیم‌شان سرک کشیدند و رفته‌رفته غم‌زده‌تر، هوشیارتر و بی‌رودربایستی‌تر شدند. ولی بعد، عین دوتا رفیق تریپ تو خیابان‌ها رقصیدند و من هم پشت‌شان لخ‌لخ کردم، همان کاری که یک عمر پشت آدم‌هایی کرده‌ام که باهاشان حال می‌کردم، چون تنها آدم‌هایی که باهاشان حال می‌کنم دیوانه‌هایند، آدم‌هایی که دیوانه‌ی زندگی‌اند، دیوانه‌ی حرف زدن‌اند، دیوانه‌ی نجات یافتن، در یک‌آن خوره‌ی همه‌چیز هستند، آدم‌هایی که هیچ‌وقت خمیازه نمی‌کشند و حرف‌های معمولی نمی‌زنند، فقط می‌سوزند، می‌سوزند، می‌سوزند عین آتش‌بازی‌های زردفامی که مثل عنکبوت‌هایی میان ستاره‌ها منفجر می‌شوند و وسط‌شان نور تند آبی‌رنگی می‌بینی و ...


خرید کتاب در راه
جستجوی کتاب در راه در گودریدز

معرفی کتاب در راه از نگاه کاربران
484 - On the Road, Jack Kerouac
عنوانها: در جاده؛ در راه؛
عنوان: در راه؛ نویسنده: جک کرواک؛ مترجم: احسان نوروزی؛ تهران، نشر چشمه، 1394؛ در 388 ص؛ شابک: 9789643625245؛ چاپ دوم 1395؛ موضوع: زندگینامه و سرگذشتنامه قرن 20 م
عنوان: در جاده؛ نویسنده: جک کرواک؛ مترجم: یاشین آزادبیگی؛ تهران، کوله پشتی، 1394؛ در 540 ص؛ شابک: 9786008211242؛
کتاب عنوانش جزو صد کتاب قرن بیستم به انتخاب بسیاری از روزنامه ها بوده، خودزندگی‌نامه‌ نوشت است و حاصل تجربیات کرواک، در ملاقات با مردم سرتاسر آمریکا ست

مشاهده لینک اصلی
هرچند در این کتاب، جک کرواک کمتر به کوله گردی و هیچ هایک پرداخته اما نسبت به کتاب (ولگردهای دارما ) دیوانگی های این کتاب بسیار بیشتر است. اعتراف می کنم که به اندازه دین در این کتاب دیوانه نیستم، و همین طور هم که در کتاب نشون میده این دیوانگی اورا در آستانه فروپاشی هم قرار میده( من بهش میگم جنون سفر)، ولی می تونم بگم که به اندازه سَل دیوانه سفر و تجربه کردن هستم.
این کتاب بیشتر از اینکه یک داستان باشه مجموعه ای از 5 تا سفر هست که تنها نقطه مشترک اونها شخصیت ها هستند.
در آخر می تونم بگم که این کتاب یه حرف و می خواد بیان کنه : گوربابای قواعد دست و پاگیر زندگی سفر و بچسب 


مشاهده لینک اصلی
من تصور می کنم در جاده، درست است؟ خب من اصلا نمیدونم من از آن متنفر هستم و من همیشه دلایل زیادی وجود دارد که من از آن نفرت دارم. من نگرش Kerouacs نسبت به جهان را به طرز محسوسی محدود و پدرسالارانه می بینم. در جاده او در واقع در مورد چقدر او می خواهد که او می تواند متولد شد @ Negro در جنوب غربی، @ زندگی ساده زندگی رایگان از نگرانی، و این به نظر می رسد بدون هیچ حس وحشی. در هر صفحه، این کتاب در مورد چگونگی احساس Kerouac (جوان، سفید، طبقه متوسط، الهامبخش) است و هیچ چیز دیگری. اما این تنها یک دلیل است که من از این کتاب متنفر هستم. دلیل اصلی من از آن متنفر است چرا که، برای من، خواندن خواندن Kerouacs تقریبا از لحاظ جسمی دردناک است. من عاشق رکوع و سوزاندن غضبهای خودخواهانه هستم وقتی که خودخواهانه، عجیب و غریب و یا خنده دار هستم، اما Kerouac هیچ کدام از این چیزها نبود. او یک خلبان پرشور و مهم بود که بعضی از داستانهای دردناکی بد و ناخوشایند قرن بیستم را به وجود آورد. یا هر قرن.

مشاهده لینک اصلی
یک دیدگاه از CouchOTR اخیرا برخی از بررسیهای منفی دریافت کرده است، بنابراین فکر کردم سعی میکنم رتبهبندی خودم را توضیح دهم. این رمان ساکن محوطه اطراف هتل پنج ستاره است تا اینکه در یک سالن یک ستاره تنها بخوابد. Disclaimer لطفا بررسی من را ببخشید. صبح زود است و من فقط با یک سر درد، یک تخت خالی و یک مثانه کامل خلوت کردم. Confefession من از اعترافاتی که می خواهم ادعا کنم شروع کنم. من احتمالا این کتاب را قبل از اینکه بیشتر از شما متولد می شوم، بخوانم. بنابراین وجود ندارد دوست ندارم بگویم که اگر تنها جرأت اعتقاداتم را داشته باشم، در عوض من تنها محکومیت ها هستم، و آنها بسیار متنوع و متنوع هستند. با این حال، مطمئن هستم که در پایان این جمله، من باید آزاد شود. به BarI خواسته شد که OTR را در نوجوانانم بخوانم، که در سراسر 60 سالگی و آغاز 70 سالگی منتشر شد. زندگی من توسط Scouting برای پسران تحت سلطه بود. منظورم کتاب، نه فعالیت است. من منترا بود @ آماده @، اگر چه در آن زمان من متوجه شدم که این در واقع به معنای @ آماده شدن برای جنگ بود. پس از خواندن OTR، منبر جدید من بودbe منعقد @. شما می دانید، من نمی دانستم که چطور الکل طعم، اما به نظر می رسید خوب بود. دو پسر در یک چادر و سه مرد در یک قایق بودند. ATR در مورد تلاش برای گرفتن چهار ضربه در یک نوار بود، مهم نیست در آن روز، آن روز سفر کرد. تایپ کردن و یا نوشتن، یا فقط به تایپ کردن، و نه نوشتن. این فقط Truman Capote بود که تلاش کرد تا یکی از چشمهای Dorothy Parkers را جلب کند. این مثل تمرکز روی مینا به جای سوسیس است. همه درام ها و SymbolsYou به قدری که OTR برای افراد مثل من علامت گذاری شده بود. آنOn Road @ بود، نه @ در خانه @ یا @ در Burbs @. این در مورد پویایی بود، نه passivity.It در مورد جریان آگاهی بود، آن را در مورد بود یک رودخانه از فعالیت است.این مورد در مورد نور سفید، گرما سفید بود، و نه حصارهای @ white picket. @ SausageOK، سفارشی کردن شما احتمالا اخیرا از mine.Mine هستند خاطرات است که تحت تاثیر سال های محبت است. (من معتقدم که الکل ابتدا سلولهای مغز ناسالم را می کشد، بنابراین در واقع مغز شما را تصفیه می کند.) من به سادگی می خواهم که نان را نادیده بگیرید و سوسیس را نوش جان کنید. پس از آن، یکی دیگر از استعاره های پاراگراف را می خواهم. من آن را غصب کرده ام از موسیقیدان، دیو Graney. او در موردfeeling کوتاه مدت صحبت می کند، اما به دنبال ابدی @. Dave می آید از کلیسای Hipsters روز بعد. او راه خنک تر از من است، او حتی در شلوار چرم عالی نگاه می کند، در نوع خاصی با این حال، من فکر می کنم نقطه او ساخته شده است (اگر نه، سپس نقطه ای که من تشکیل می دهم) این است که بیشتر عمر طولانی است. این فقط اتفاق می افتد و آن را برای همیشه رفته است. با این حال، در مورد Daves، راه او به نظر می رسد، به طوری که او احساس می کند، آن را تبدیل به چیزی ابدی. از هنر خود را، موسیقی خود، لذت ما، خاطرات ما (حداقل تا زمانی که ما می میرند) .فوتون ها در CoolCreativity و Style آخرین تلاش ما برای جلوگیری از کمبود و مرگ و میر و تبدیل شدن به ابدی است. همه چیزهایی که بین کتابهای OTR ممکن است تایپ شوند، ممکن است حفظ کردن فوری بودن باشد که شایسته یا شایسته نیست. با این وجود، نقطه تلاش برای نسخه شخصی خود را cool.Heck، به هیچ وجه من سرد مانند بیتز یا جیمز دین یا مارلون براندو یا جک نیکلسون و یا کلینت ایستوود و یا کیت ریچاردز و یا کامیل Paglia.However، من سعی می کنم به زندگی فراتر از Ethereal.Thats آنچه OTR به معنی من است. اگر این بدان معنا نیست که برای شما، هی، این درست است. من خوبم، خوبم خنک آن. اصلی ارسال شده: مارس 01، 2011

مشاهده لینک اصلی
این کتابی است که منجر به حملات اضطرابی به شبهای بیخوابی شده است. این کتابی است که از پایه بالا و اهمیت کلاسیک آن به من نگاه کرد و تلاش کرد تا من را به پایان برساند. و این کتابی است که هر بار که من هر یک از لیست های 1001 کتاب به خواندن و قبل از مرگ را مرور می کنم، به من دروغ می گوید. من جک کرواک، شما را برای 3 سال گذشته مجازات کرده ام سال ها و هر روز من نمی توانم قدرت را برای باز کردن یک صفحه دیگر در جاده و تحت عنوان مغز من به شکنجه همه آشنا از Sals خواب الهام بخش، روایت مبهم یکنواخت. سرانجام، من بعد از تقریبا 3 سال حبس می کنم. من پیروزمندانه در نبردی هستم که در آن شما بدون هیچ زحمتی احساسات دقیق خود را با ناراحتی و بی حسی خود و به من عصبانی کردید. من در نهایت می توانم سینه ام را در پیروزی شکست بخورم (اشتباه عطش استعارۀ تارزان - ایس، اما یک بررسی ستاره ای ستودنی بهتر نیست) و جهان را اعلام می کنم که خواندن را در جاده به پایان رسانده ام. اوه چه دستاوردی! و اینکه چه اتفاقی افتاده از زمان من، کلاسیک نسل بت، من می توانم بدون هیچ ترس از بی توجهی به من بگویم که من کاملا از خواندن شما متنفر بودم. هر لحظه از آن. به طور خلاصه، این کتاب را می توان به عنوان \"سوءاستفاده های عاشقانه هتروزانه مردان\" و \"Musings های شویونی\" نامید. و حتی این باعث می شود که صدا خیلی جالب تر و کمتر توهین آمیز باشد. از لحاظ جغرافیایی، روایت تقریبا تمام آمریکا را در 50 سالگی در لس آنجلس و نیویورک و سانفرانسیسکو و بسیاری دیگر از شهرهای بزرگ آمریکا بکار می برد. از طریق چشم Salvatore Sal Paradise، یک بمب حرفه ای، ما زیرچشمی عمیق در زندگی گروهی از جادوگران، شوهرانشان با زنان، مواد مخدر، مواد مخدر، بی خانمان، فقیرنشین، جاز به عنوان مهاجم و موتور راه خود را از طریق قلب امریکا. به نظر می رسد جذاب درست است (عین رند هر چند به شدت مخالف است). اما نه، چیزی جز آن نیست. در عوض این یکی فقط جک Kerouacs برتری درونی سفید، سکسیسم و ​​همجنسگرا را در خوانندگان به شکل برخی از نوشته های واقعا بد بدست آورده است. این کتاب همچنین ممکن است با یک هشدار اسمی با هر خواننده بالقوه ای که سفید یا مرد یا راست است، نباشد. من می فهمم که این روش نوشته شده بود قبل از آنکه از نظر سیاسی نادرست به تصویر کشیدن زنان در چنین نور ضعیف تبدیل شود یا به طرز وحشیانه ای در زندگی زندگیNegros life @ در دوران پیش دبستانی جنوب به چشم می خورد. اما محدودیت قابل ملاحظه ای برای میزان فحشائی که می تواند تحمل کند، وجود دارد. @ یک زوج قدیمی سیاه پوست در این زمینه با ما بود. آنها پنبه را با همان صبر و شکیبایی خداوند برداشتند که پدربزرگشان در آلاباما قبل از زایمان تمرین کرده بودند. @\nبه طور جدی؟ صبر خداوند هر شخصیت زن در این یکی یک افسانه مبهم و یا یک کاریکاتور از یک انسان مناسب است. مریلو، کامیل، تری، گالاته همه ی ترسناکی یک بعدی هستند - آنها هرگز برای خواننده از طریق بینایی صوتی مشاهده نمی شوند. آنها تنها در آنجا هستند، چون حامیان بیخوابی به وضعیت ناپایدار در پس زمینه ختم می شوند و گاهی اوقات اجازه می دهند در زمانی که مردان شروع به اشاره به آنها می کنند، به عنوان اینکه آنها اشیاء هستند. یا آنها هستند که به عنوان آزادگی جنسی به عنوان مردان یا آنها فریاد زنانی را می زنند که شوهرانشان را از خانه بیرون می کنند، بیکار می شوند، تقلب می کنند و یا فرصت طلب هستند و فقط به این دلیل که آنها Sal یا Dean یا Remy یا Ed را پیدا نمی کنند و یا هرکدام از مردان در زندگی خود سزاوار اعتماد و احترام آنها، که واقعا آنها را تحقق می بخشد. و گاهی اوقات آنها فقط ارزش یک یا دو خط توضیحات مانند موارد زیر را دارند: - @ ... من به مدرسه احتیاج داشتم و عاشقانه با یک دختر به نام Lucille زیبا ایتالیایی عزیزم مومیایی که من واقعا می خواستم ازدواج کنم @\nنگاهی به سالن صحبت کردن در مورد یک زن، به عنوان اینکه او نژاد گربه بود که می خواست از نجات حیوانات نجات یابد. @ به طور کلی او با آن بیرون رفت: او می خواست من را به مریلو کار کند. آیا Maryloou یک آچار یا ماشین نوعی است؟ و این به موارد بی شماری اشاره نمی کند که دختر شما را بگیرد، دختران را بیاورید، دختر و سایر تغییرات جزئی را در سراسر طول کتاب و بعضی از افکار Sals در مورد querers که به همان اندازه شورش می کنند، می گیرند. شاید من بیش از حد یک آمریکایی غیر آمریکایی هستم که هیچ ارتباطی با یک فرد واقعی ندارد که دوران بیت را از طریق لنزهای نوستالژی خالص می بیند یا شاید من به سادگی نتوانسته ام تمایلات عجیب و غریب جوانان و زندگی زندگی را با هدف بی اهمیت و یا شاید آن نوشته تخت و نماینده زنانه وحشتناک است. هر دلیلی که ممکن است وجود داشته باشد، می توانم با اطمینان بیان کنم که این تنها کلاسیک آمریکایی است که من سعی کردم تا از توانایی های من برای قدردانی، اما ناکام بمانم.

مشاهده لینک اصلی
من اخیرا به این کتاب فکر کرده ام، بنابراین تصور می کردم که ID به عقب برگردد و چیزی در مورد آن بنویسد. وقتی اولین بار این کتاب را بخوانم، من آن را به عنوان یک اثر هنری دوست داشتم، اما تاثیر آن بر من متفاوت از انتظار من بود. بسیاری از مردم به عنوان هنرمند Kerouac که از کارشان اخراج شده اند و به جاده می روند، تبدیل به یک هیپی یا ضرب و شتم می شوند و بقیه را ترک می کنند. وقتی که من آن را بخوانم، به مدت طولانی با فرهنگ هیپی روبرو شده بودم، و منجر به این شد که من مدتی دور از آن دور بمانم. در حالی که من فکر کردم که این داستان رولیکس از آزادی و شکوه است، متوجه شدم که تمام دین ها فاتحه را از این واقعیت که او باید از هر نفر دیگری در هر مرحله از راه استفاده می کرد، نادیده گرفت. او شخصیت بسیار سرگرم کننده بود، اما دوست و عاشق، و یا حتی آشنایی بسیار وحشتناک بود. از زنان، ازدواج کرد و به اعضای ایستگاه گاز مراجعه کرد، به سمت Sal Paradise، دین تخلیه همه چیز را که از دیگران درست بود، و در نهایت او را نابود کرد. او را ترک کرد ... ضرب و شتم قلب هیجان زده، اما ضرب و شتم، ضرب و شتم مرده و تنها. هنگامی که کمی از ترس افتادن به عظمت دینها برگشتم، این کتاب واقعا غم انگیز بود و منجر به این شد که رمانتیسم را برای مدتی کنار بگذارم. اکنون 2 سال بعد، در جاده به من تکیه می کند . من از کل تعجب در بیت ها و جاده ها فرار نکردم. من در 2 ماه گذشته خودم بوده ام و پیش از بازگشت به خانه، مسیری طولانی دارم، و من دائما آگاه هستم که راه Kerouac و بقیه از نابغه های دیوانه نسل او هموار شده است. جاده هرچیزی به همان اندازه عاشقانه است که سالن زیبایی آن را ساخته است، و زیبایی آن دور از انتظارات کوتاه دین به عنوان یک دوست است. منظورم این است که جاده خیلی شبیه دین است، اما شما به آن معتاد می شوید و با آن روبرو می شوید و نمی توانید از آن بگذرید، و من فکر نمی کنم هیچ راهی برای آن وجود داشته باشد. من برای اولین بار در امریکا هستم حالا که من آن را دیدم، در سراسر و بالا و پایین، اطراف و در سراسر آمریکا، من آن را شاداب و باور نکردنی پیدا کردم. من فکر می کنم که Kerouac و دوستانش شاید اولین کسی باشند که این را می بینند. شاید نه. شاید آنها فقط بخشی از همه تاریخ آمریکا هستند ... جهان جهان گسترش غربی و واگنهای تحت پوشش بوم را به جهان دنیای مدرن تبدیل کرده است. آمریکا چیزی است که باید رویای آن را داشته باشد. این یک ارزشمند است و هرکدام از اعضای این کمپانی به شدت اعتراض دارند. و کرواک دید که دست اول. بنابراین، به نظر می رسد که در این کتاب تراژدی خاصی وجود دارد، اما این مهمتر از شکوه اجتناب ناپذیری است که شما بعد از پیگیری این بچه ها در مورد ماجراجویی دیوانه، با جاده و آزادی ارتباط برقرار می کنید. من فکر می کنم این کتاب باید توسط همه کسانی که می خواهند در مورد امریکا بدانند، خوانده شود.

مشاهده لینک اصلی
وقتی 16 ساله بودم وقتی در 16 سالگی بودم، در جاده مطالعه کردم. من خیلی افسرده بودم. من به یک دبیرستان رفتم که در اطراف آن خمیدگی و ذهنیت ساید داشت. در جاده من را تحسین نکرد. در حقیقت ... این باعث شد که من بخواهم به قطارهای حمل و نقل هام، و مهمتر از همه برای نوشتن بپردازم. اگر من هنوز 16 ساله بودم، می توانستم بر روی جاده 5 ستاره بدهم. می گویم، برو! برو این کتاب را بخوانید و برای زندگی بشوید، بی رحمانه، بیرون بیایید به جاده بی نظیر بزرگ! بستنی وانیلی و سیب را مصرف کنید. قهوه سیاه بخور یک میلیون بار در یک تخت کوچک ببوسید و سیگارهای سیگار را در تمام شب به مدت هزار سال ببوسید! بروید وقتی 21 ساله بودم دوباره در جاده می خواندم. در این نقطه در زندگی من، من مقدار زیادی از دود سیگار می کشیدم که واقعا نمی توانم اثر دقیق آن را به من بسپارم، به غیر از این واقعیت که من با چشمانی درخشان شیکاگو تحت تاثیر قرار گرفتم و کتاب به طور کلی نوعی یک فانتزی عجیب و غریب در مغز فازی من. اگر من هنوز 21 ساله بودم، فراموش می کنم رتبه بندی در The Road را بدهم. من می گویم، هی، این کتاب را قرض می گیرید، آن را دوست دارید. و پس از آن شما آن را قرض می گیرید، اما شما هرگز آن را بر نمی گرداند و یا شما آن را بخوانید، اما کپی در حادثه قایق ماهیگیری را نابود کنید، خوشبختانه، در این مثال، شما نه تنها کتاب را بخوانید، بلکه شما نیز از آن لذت خواهید برد خیلی زیاد. شما بعدا به من میگید. وقتی 26 ساله بودم، مجددا در جاده دوباره خواندم. این همان کتاب نبود. من آن را ساده و بی عیب و نقص در روش واقعا نفخ و غافلگیرانه، صاف و واقعی است که نه خوب است. من دو ستاره را می دهم من واقعا نمی خوام کتاب بخونم

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب در راه


 کتاب تنها کسی که باقی ماند
 کتاب تو خواب میکائیل هستی
 کتاب پرونده ی قتل مرموز یک (یا دو) خفاش جوان
 کتاب ویزی ویگ پشمالوی فضایی
 کتاب شبکه ی جهانی جاسوسان 4
 کتاب حمله ی هیبی جیبی ها